۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

تمرینات پیانو 2

برخی از نوازندگانی که به آرامی تمرین مینمایند دارای حساسیت بسیار بالایی بر روی کیفیت صدا دارا میباشند. برخلاف آنانی که سریع تمرین میکنند و شما هم اصلا دوست ندارید به آنها گوش دهید! اما نکته دیگر بنظر من گسترش دانش در زمینی تئوری و آنالیز موسیقی باید از همان ابتدا صورت بگیرد و این کار موجب میشود تا زمان بسیاری را که باید با پیانو سرو کله بزنید به حداقل برسد، شاید این نظر مخالفان بسیاری نیز داشته باشد. در این جا نقل قولی از John Browning بیان میدارم: "هنرجویان همیشه فکر میکنند که استادشان در هنگام یاددادن ساز به آنان از فرمول محرمانه ای استفاده میکنند. در هر حال اگر این چنین است من بشخصه هرگز استفاده نکرده ام! بلکه به سادگی بارها و بارها قطعه را اجرا میکنم تا زمانی که آنرا از طریق قلبم احساس کنم." همچنین شما باید رپرتوار خود را وسعت ببخشید. بسیاری از نوازندگان حرفه ای مجبورند رپرتوارهای بسیاری را در انگشتانشان آماده نگه دارند. این رپرتوار میتواند شامل بیست کنسرتو و یا بیشتر باشد بسیاری از 32 سونات بتهوون و یا 48 پرلود و یا فوگ باخ باشد و یا قطعات دیگر که جزو رپرتوارهای استاندارد باشد؛ سونات های موزار، شوبرت و بسیاری از آثار شوپن، شومان،برامس، لیست و بسیاری از آثار دبوسی، راول و غیره... همچنین اضافه کردن آثار قرن بیستم از قطعات آهنگسازانی چون: Messiaen، Bartok، Stravinsky، Ligeti، Berio، Berg Shoenberg اما واقعا چه رازی در اجراهای آنان وجود دارد که این قطعات که هر یک زبان خاص خود را دارا میباشد به این زیبایی اجرا مینمایند؟! بله، در قطعات معاصر گاهی خود آهنگساز نیز وجود دارد و میتواند به آنها کمک کند که واقعا راهنمای خوبی برای نوازنده است اما اجرای سایر قطعات از دوره های دیگر چه ؟ تمامی تمرینات ذکر شده در بالا نمیتواند نقطعه ای باشد برای رسیدن به این کیفیت. هیچ وقت تمرینات زیاد در زمینه گام و آرپژ نمیتواند شما را به این نقطه برساند، نکته ای که این نوازندگان به آن توجه میکنند، جستجو برای کشف رنگ و کیفیت صدا میباشد. تمرین و آزمایش در زمینه chord balancing و pedalling برای پیدا کردن بسیاری از رنگ هایی که امکان یافتنشان وجود دارد. در chord balancing انگشتان باید یاد بگیرند تا حداقل دو تن و حتی سه و یا چهار تن (tone) مختلف را بوسیله یک دست بنوازند (ملودی و همراهی). یکی از قطعات سخت برای بسیاری از پیانیست ها اجرای آکوردهای (opening chord) کنسرتو شماره 4 بتهوون میباشد وقتیکه که هشت نت باید بصورت کاملا متعادل و بالانس نواخته شود، زمانیکه فرصتی برای لمس کلید ها و ایجاد ثبات و فشار مورد نظر وجود ندارد (هر نوازنده ای با رنگ صدای مختلفی آنرا به اجرا در می آورد که میتواند به تصور و ذهنیت وی از صدای مورد نظر باشد). این تمرینات ذهنی و بالانس صدای انگشتان و یافتن رنگ های مختلف تنها برای پیانیست ها نیست، بلکه برای بسیاری از ساز ها نیز حاکم است. جدا از انجام این تمرینات آشنایی با دوره های موسیقی مانند باروک - رنسانس - کلاسیک و غیره آشنایی با خود آهنگساز و شیوه آهنگسازی وی، استیل های مختلف نوازندگی در دوره های موسیقی، مطالعه در زمینه نقاشی و شعر و ادبیات و مکتبهای موجود آن که بدون هیچ تردیدی بر موسیقی نیز تاثیر گذاشته است، باعث میشود تا اجرای مطلوبی را از قطعه مورد نظر بدست آورید. در نهایت در فراسوی تمامی این تمرینات مقدماتی مهمترین چیزی که یک نوازنده بدنبال آن است شناخت روح و معنای قطعه است. نکته آخر اینکه نظر شخصی من این است که روزانه چهار ساعت تمرین برای رسیدن به تکنیکی مناسب کافی میباشد، هر چند در نهایت این شما هستید که باید قابلیت و توانایی خود را مورد آزمایش قرار دهید و با توجه به ظرفیت خود تمرینات خود را برنامه ریزی نمایید.

هیچ نظری موجود نیست: